هیچوقت برای بازیگری دیر نیست بلکه همیشه زود است
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۴۵۳۰۸
داریوش فرهنگ معتقد است که همه مردم برای یک بار میتوانند خوب بازی کنند اما باید دید صرفا طالب ورود به این حرفه هستیم یا ماندن در آن را میخواهیم. ضمن اینکه هیچ گاه برای شروع بازیگری دیر نیست بلکه همیشه زود است.
به گزارش ایسنا، این بازیگر و کارگردان که تجربیات گوناگونی در تئاتر، سینما و تلویزیون دارد، با حضور در کارگاه «بازیگری و کارگردانی در سینما» توضیحات مبسوطی درباره ورود به حرفه بازیگری، چگونه یک بازیگر خلاق بمانیم، ورود به دنیای کارگردانی و تفاوت این دو حرفه و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این کارگاه که در سالن «سینما فردوس» موزه سینمای ایران برگزار شد، داریوش فرهنگ با بیان اینکه هنرمندان مایه از جان میگیرند و خرد از خردورزی آغاز میشود، گفت: امیدوارم همگی ما در مسیر پیش رو نلغزیم چرا که لغزش باعث عقب ماندگی و کهنه پرستی میشود. من معتقدم همه انسانها دارای استعداد هستند و این ارزش درونی است که باید پرورش یابد. درخت پرباری را تصور کنید که امسال دارای میوههای خوشطعم و لذیذ است. اگر سال دیگر این درخت خوب آبیاری و رسیدگی نشود، آیا باز هم آن طراوت را خواهد داشت؟ بنابراین در ابتدا نیاز است تا از هر کاری مراقبت شود. یک الماس اگر خوب صیقل داده نشود، ارزش و جذابیت نخواهد داشت.
باید تا ابد به دنبال آموختن بود
کارگردان «طلسم» ادامه داد: سینما دارای زبان و احساسات بینالمللی است. افرادی که میخواهند وارد کار هنر شوند، با عقل، شعور، اندیشه، احساس، روح و جسم رو به رو هستند و باید برای پرورش آنها تلاش کرده تا از یک دورنما برخوردار باشند.
فرهنگ، سینما را هنری هنر بینالمللی خواند و افزود: سینما، برخلاف تئاتر و تصور عمومی، هنر عکسالعمل است و برای تقویت بنیانهای آن الفبایی وجود دارد مانند نقاشی که به طراحی و موسیقی که به نت نویسی نیاز دارد. همه مردم برای یک بار میتوانند خوب بازی کنند اما باید دید صرفا طالب ورود به این حرفه هستیم یا ماندن در آن را میخواهیم. همه میتوانند وارد بازیگری شوند اما برای ماندن در این حرفه خیلی کارها باید انجام شود و رنجهای فراوانی را باید متحمل شد و تا ابد در جست و جوی آموختن باقی ماند، چراکه این حرفه همچون اقیانوسی است که پایانی ندارد.
وی گفت: در این حرفه پس از مدت طولانی میتوانید به نقطه اوج برسید اما نقطه پایانی وجود ندارد. حافظ شعری دارد که در آن میگوید «از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بینهایت»...شاملو نیز شعری دارد با این مضمون که «بر سر هر چهارراهی چهارراهی است و در ادامه راه نیز چهارراههای دیگری وجود دارد». این مسیر ادامه دارد و باید بدانیم که از کدام جهت باید به راه خود ادامه دهیم و این تجریبات انسان به او میآموزد از کدام مسیر باید طی طریق کند. از انجام سیاه مشق نمیتوان به جایی رسید اما تجربه به معنی یک قدم جلوتر رفتن است و به همین دلیل تکیه بر آن اهمیت بسیاری دارد.
در ادامه داریوش فرهنگ سوالی را بنابر اهداف کارگاه مطرح کرد که دارای هر دو وجه بازیگری و کارگردانی بود.
کارگردان «دو فیلم با یک بلیط» افزود: در هر محدوده و اندازهای که هستید، باید درصدد آموختن الفبای این هنر باشید. بهترین روش برای ورود به این حرفه و ماندگاری در آن، در همین نکته نهفته است. هنر یعنی برقراری ارتباط و ایجاد دیالوگ و اول باید بدانیم چه کسی چه چیزی میگوید، چرا و چگونه میگوید و در مقابل، ما چه میگوییم و چگونه باید جواب دهیم و اصلا چرا نیاز به پاسخ گویی داریم. سرعت انتقال و انگشت گذاشتن روی این احساسات مشترک دارای ریزهکاری هایی است که به تدریج به آن میرسیم. یک اتفاق ساده مانند افتادن برگ درخت یا تصویر آشیانه پرندهای که برای اولین بار میخواهد فرزندش را به پرواز درآورد، میتواند جرقهای برای ساخت فیلم باشد. من نزدیک به پنجاه سال است که پیاده روی میکنم. یک بار شاهد پرواز گروهی از کلاغها بودم که در ادبیات و در نگاه ما موجودات چندان دلچسبی نیستند. انبوهی از کلاغها دور هم جمع شده بودند تا به جوجه کلاغی کمک کنند پرواز کند. من معتقدم از موارد خیلی ساده میشود به ایدههای درخشانی رسید.
فرهنگ ادامه داد: به قول عباس کیارستمی، چیزهایی که میبینیم و به سادگی از کنار آن رد میشویم، سرشار از نادیدهها هستند. او میگوید فیلم من وقتی تمام میشود، تازه در ذهن مخاطب آغاز میشود. این جمله نتیجه یک عمر تجربه و شاعرانگی در نگاه کیارستمی به زندگی بود. باید ذهنیت بخشیدن به ایدهها و نوع نگاه را تقویت کرد.
در سینما ایده است که اهمیت دارد
در ادامه کارگاه «بازیگری و کارگردانی در سینما»، فرهنگ در پاسخ به پرسش یکی از حاضران مبنی بر اینکه از چه زمانی متوجه علاقه خود به بازیگری شده است؟، پاسخ داد: شاید افراد زیادی میخواهند بازیگر شوند و ممکن است در خلال این کار متوجه شوند که میتوانستند نقاش با نویسنده خوبی شوند. بازیگری برای دیده شدن است. افراد احساس میکنند نگاه ویژهای دارند که میخواهند آن را با دیگری در میان بگذارند. من شیفته و دیوانه سینما بودم و از کلاس دوم ابتدایی این علاقه در من به وجود آمد. من متولد آبادان هستم و تا ۹ سالگی در آنجا زندگی میکردم. .بعد از فوت پدر به کرمان که سرزمین مادریام بود، مهاجرت کردیم. تمام مدت زمانی که هشت ساله بودم، در سینما گذشت. اولین فیلمی که من را درگیر خود کرد، «مشعل و کمان» بود. پس از مدتی وارد سالنهای سینما شدیم. بلیت سینما آن زمان سی شاهی بود. رفته رفته دیدیم این سی شاهیها در حال مصرف شدن است و در مقابل چیزی به دست نمیآوریم. به فکرم رسید تا فیلمهایی که میدیدم را برای بچهها در مدرسه بازی کنم. آنقدر علاقهمند به این نمایش زیاد شد که معلمان هم به جای آنکه مشغول تدریس باشند، به من خیره میشدند. در آن زمان فیلمها نه دوبله بود و نه زیرنویس داشت، بلکه دارای میاننویس بود. در آن دوران عدهای بیسواد به سینما میآمدند و ما فکر کردیم که متن میان نویسها را برای آنها بخوانیم و از این طریق پولی به دست آوریم .
این فیلمساز ادامه داد: گاهی دو فیلم با یک بلیت میدیدیم که همین موضوع بعدها عنوان یکی از فیلمهای من شد.
کارگردان مجموعه «سلطان و شبان» درباره فرآیند جذب سرمایه توسط هنرجویان فیلمسازی نیز توضیح داد: این مسئله در تمام دنیا و همواره دغدغه جوانهایی بوده است که به فیلمسازی علاقهمند هستند. باید بدانیم که سرمایه اصلی خود ما هستیم. اسپیلبرگ که این روزها شهرت و درآمد هنگفتی دارد، با فلاکت و مشکلات بسیار توانست فیلم اول خود را بسازد. امروزه شرایط تکنیکی در سینما رشد قابل توجهی داشته است و با دوربینهای دیجیتال به سادگی میشود فیلم ساخت. تنها کافی است یکی از دوستان شما دوربین داشته باشد. در سینما فرم و ایده است که اهمیت دارد و یافتن سرمایه گذار به تدریج اتفاق میافتد. سینما در وضعیت حرفهای آن هنری گران است درحالیکه شعر، عکاسی، نقاشی و نویسندگی از لحاظ نیاز به ابزار ارزانتر هستند. میتوان تنها با یک دوربین دیجیتال فیلم ساخت اما برای رسیدن به ایده باید جان کند.
دست گذاشتن روی مفاهیم بزرگ باعث شکلگیری اثر فاخر نمیشود
فرهنگ درباره اصول اساسی ساخت یک فیلم گفت: تکنیک در سینما از حیث اهمیت در آخرین مرحله است. من ظرف دو روز میتوانم همه تکنیکهای سینمایی را به شما یاد دهم. اما اصل در سینما، تکنیک یا سبک نیست. سبک یعنی سادهترین روش برای بیان یک مطلب. در سادگی، حصول و ناب بودن نهفته است و نباید سادگی را با واژه آسان اشتباه گرفت.
وی ادامه داد: یک مسئله ازلی و ابدی وجود دارد و آن این است که چه فیلمی بسازیم که هم خود آن را دوست بداریم، هم تایید شود و هم مخاطب از آن استقبال کند؟ رویکرد کلاسیک به این معضل پاسخ داده است. «کلاسیک» به معنای تعادل، توازن و تناسب است. این سه کلمه را جدی بگیرید و روی آن فکر کنید.
این بازیگر سینما در ادامه با اشاره به دشواریهای خلق یک اثر هنری اضافه کرد: آیا فکر میکنید بزرگان و نوابغ ادبیات ما به راحتی شعر گفتهاند و نبوغ خود را به رخ کشیدند؟ اینگونه نبوده است. نوابغ نیز همه این مسیرها را طی کردهاند. در حرفه سینما، همیشه ناملایمات بیشتر بوده و به خصوص در شرایط امروزی اوضاع پیچیدهتر شده است. تنها دو راه وجود دارد. یا باید همچنان کارکرد و یا تسلیم شد. کتابها و فیلمهایی وجود دارند که توانستهاند با وجود همه دشواریها، راه خود را باز کنند. من فیلمی به نام «طلسم» در ژانر دلهره و گوتیک ساختهام که حال و هوای سنگینی برای سینمای ایران داشت. هدفم از ساخت «طلسم» این بود که راه متفاوتی را تجربه کرده و بتوانم برای دل خود و مطابق با سلیقهام اثری را تولید کنم. امروزه چنین کاری بسیار مشکل است. متاسفانه اگر از پاورقی نشریات فیلمنامهای نوشته شود مخاطب بیشتری جذب فیلم میشوند تا اثری که در آن شعر و شعور است.
فرهنگ درباره چگونگی رسیدن به نگاه شخصی و ایدههای بکر، بیان کرد: من هیچ وقت با اکثریت موافق نیستم. اینکه هم رنگ مخاطب و جمعیت شویم، هیچگاه سلیقه من نبوده است. ما نمیتوانیم فکرهای مبهم داشته باشیم. برای بهره بردن از ویژگیهای ممتاز و عبور از تکراری نشدن، کارهای زیادی را باید صورت داد. یک فرم تکراری راه به جایی نمیبرد. برای انجام این کار، اول باید خود را در آینه ببینیم تا بدانیم مسلح هستیم یا خیر. یک ورزشکار هم برای فعالیت حرفهای، مدتی وارد قرنطینه میشود. نمیشود کم کاری پیشه کرده و به تاریخ نیز نگاهی نداشته باشیم. چه میشود که اثری شاهکار همچون شاهنامه فردوسی شکل میگیرد و باعث زنده شدن غرور ملی میشود. قدم اول این است که باید خود را مسلح کنیم.
او، سینما را همچون سفری دانست که دارای مبدا و مقصد است و ادامه داد: در میان این راه تنهایی، رنج، گرسنگی، هوای بد و ناخوش وجود دارد. بنابراین یا باید تسلیم شرایط شد و یا مبارزه کرد و در جست و جوی پیدا کردن راه بود. هرگز نباید تلاش کنیم تا قدمهای بزرگ برداریم. برای مثال فیلم ساختن درباره خلقت به دلیل آنکه مفهوم بزرگی است، الزاما باعث شکل گیری یک اثر فاخر نمیشود. در این حرفه تماشای فیلم، کتاب خواندن، نقاشی و عکس دیدن به یکدیگر مربوط است و بر روی کیفیت خروجی نهایی موثر است.
این کارگردان درباره ویژگیهایی که یک بازیگر باید واجد آن باشد، نیز گفت: همه چیز برای یک بازیگر لازم و ضروری است. ورزش، خوب دیدن، هماهنگ کردن زبان بدن با احساسات برای او بسیار مهم است. مواردی چون بهرهمندی از آمادگی جسمانی مطلوب روزی در بازیگری به کار میآید. پس ضروری است تا آسان از کنار هر مسئلهای عبور نکنید.
فرهنگ درباره پروسه ساخت یک فیلم که باید از جانب کارگردان رعایت شود، توضیح داد: برای کارگردانی یک فیلم باید فکر و ایده را تقویت کرد و با فراد مورد اعتماد، آن را در میان گذاشت تا با مفهوم دیالوگ کردن آشنایی پیدا کنیم. پیش از هر چیز به فکر تغییر خود باشید نه جهان. آنقدر باید بنویسم تا به به آنچه میخواهیم، دست پیدا کنیم. نمیشود یک نفر همه کاری را بلد باشد. اصلا دلیلی برای این اتفاق وجود ندارد. هیچگاه در اندیشه فتح قله نباشید، بلکه این مسیر صعود است که میتوان از آن آموخت.
وی افزود: سینما یعنی توجه به جزئیات و به معنای حذف کردن است. باید توجه داشته باشیم هنری که چیزی به این جهان اضافه نکند، ارزشی نخواهد داشت. اگر نمیتوانید به این جهان بیفزایید، حداقل چیزی هم از آن کم نکنید.
بازیگر نباید درگیر لنز و موقعیت مکانی دوربین باشد
فرهنگ با ارایه توضیحاتی درباره نخستین فیلم خود «طلسم» یادآوری کرد: این فیلم در روزگاری ساخته شد که حتی بیان کلمه عشق ممنوع بود و به جای آن از واژه محبت استفاده میشد. فیلم درباره دو زن دربند است و به همین دلیل، خانمها با آن ارتباط بیشتری برقرار کردند. دختر نوجوانی که تازه میخواهد زندگی را شروع کند با زن پژمردهای رو به رو میشود که زندگی برایش تمام شده است. با وجود اینکه در آن مقطع سنتها بر جامعه حاکم بودهاند، اما دختر دست به عصیان میزند. خانمها توانسته بودند نکته این فیلم را درک کنند.
وی درباره کارکرد فیلمنامه در تولید یک فیلم نیز گفت: فیلمنامه یک کتاب راهنما و یک مشت حروف مرده روی کاغذ است . باید دید چه فلسفهای وجود دارد که قصد داریم آن را در یک فیلم طرح کنیم. فیلمسازی اتفاق پیچیدهای نیست. اینکه به نقطه نظر و جهانبینی ویژهای دست پیدا کنیم مسئلهای است که اهمیت دارد. کارگردان اگر در جریان دیدگاه یک متن نباشد، راه به جایی نمیبرد و این بازیگر است که نوشته روی کاغذ را زنده میکند.
فرهنگ ادامه داد: یک بازیگر اول باید به این نکته توجه کند که چه چیزی را به چه کسی، چگونه و چرا میگوید. این نکته کلید واژه بازیگری است. بازیگر اگر این چند کلمه را بداند، به جان مایه کار پی میبرد. کاراکترها انواع مختلفی دارند و دارای ریزهکاریهایی هستند که اگر بازیگر متوجه نباشد، کارگردان آن را با او در میان میگذارد. ما در ایران بازیگران بسیار خوبی داریم. به قول مارکز در نامه آخرش ،من هر فکری را به زبان نمیرانم اما یقینا وقتی به زبان میآورم دربارهاش فکر میکنم و بازیگران این مطلب را خوب متوجه میشوند.
فرهنگ درباره نسبت میان تکنیکهای فیلمسازی و بازیگری، توضیح داد: به نطر من بازیگر نباید درگیر لنز و موقعیت مکانی دوربین باشد. چراکه به مرور زمان و بر اثر تجریه به تکنیکها آگاه میشود. این تمرکز، سرعت عمل و به کار گیری ظرافت در بیان مطلب است که برایش اهمیت دارد. بازیگر به تدریج و در گذر زمان و با کسب تجربیات گوناگون به آگاهی میرسد. گاهی دانستن ریزه کاری تکنیکی به ضرر بازیگر است. او باید به دنبال احساسات نهفته خود در بازی باشد تا بتواند عاطفه درونی فیلم را پیاده کند. تفاوت میان مجریان تلویزیونی و بازیگران در این است که مجری باید دائما به دوربین و حرکت آن توجه کند، در صورتی که بازیگر به هیچ عنوان نباید مرتکب این عمل شود چراکه رفتار او تصنعی میشود. پرده سینما اولین کسی است که بازیگر را به خود و به بیننده نشان میدهد.
این کارگردان با بیان اینکه به جمله «بازی برای دوربین» اعتقادی ندارد، افزود: یکی از منتقدان سر صحنه فیلمی از جان فورد که نابغه سینما بود رفت تا رابطه او با دوربین و بازیگرها را ارزیابی کند. جان فورد به فیلمبردار نمیگوید از چه لنزی استفاده کند. بلکه قصه را تعریف میکند و نقطه نظر خود را شرح میدهد. بازیگر یا از دکوپاژ آگاهی دارد یا نه. اما به مرور زمان از آن آگاهی پیدا میکند. در زمان قدیم برخی از هنرپبشهها حتما باید از اندازه نما مطلع میشدند، چراکه پیش از هر چیز به دنبال زیبایی چهره خود بودند و گریمورهای خاص برای لنزهای نزدیک داشتند تا جذابتر جلوه کند.
او در این باره اضافه کرد: زندگی و عاطفه درون فیلم است که اهمیت دارد و بازیگری مقابل دوربین، جمله درستی نیست. سینما زمانی که به وجود آمد، به داستانی برای ارائه نیاز داشت به همین دلیل به تئاتر روی آورد و به همین دلیل بازیگران تئاتر وارد سینما شدند. بازیگر خوب سینما، فردی است که بلد باشد بازی نکند. در مقابل بازیگر خوب تئاتر، بازیگری است که بلد باشد بازی کند و این نکته ظریف و حساسی است.
فرهنگ درباره معیار انتخاب بازیگران برای یک فیلم گفت: هر کارگردانی راه و روش ویژه خود را دارد. برای من مهم نیست که کدام یک از بازیگران بیشتر اهل مطالعه بوده یا زیباتر هستند. برای من ملاک اصلی انتخاب یک بازیگر، مناسب بودن آن فرد برای نقش است. اگر بازیگری برای یک نقش مناسب نباشد، بهترین بازیگر جهان هم کاری را از پیش نخواهد برد.
اولین و مهمترین شرط برای یک بازیگر، بیان است
وی درباره تمرینهای شخصی بازیگر در استفاده از بیان و لحن و چگونگی رسیدن خود به چنین کیفیت ویژهای، تصریح کرد: قوت بیان در من نتیجه سالیان دراز کار بر صحنه تئاتر است و من قبل انقلاب تعمدا تنها به تئاتر مشغول بودهام. من معتقدم صدای خوب و بد نداریم. صدای هر فردی، شخصیت اوست و شخصیت صدا است که اهمیت دارد. یاد گرفتهام که در سینما بیجهت نباید بلند صحبت کرد.یکی از نکات مهم بیان، تلفظ کلمات است. باید حروف تمام و کمال بیان شوند.بازیگری که متوجه گفتار خود نباشد، در شنیدن هم مشکل خواهد داشت. تمام حروف صدای خاص خود را دارند.
او ااضفه کرد: اولین و مهمترین شرط برای یک بازیگر، بیان است و بیان ناشی از تلفظ دقیق و تمام و کمال حروف و مهمتر از آن تمرین با آواهای بالا و پایین رفتن های حروف است. درباره فیلم «روز برمیآید» نحوه بیان برملا کننده شخصیتی بود که ایفای آن را برعهده داشتم. در سناریو هم قید شده بود که یک زندانی زن، بازجویی خود را از روی صدا تشخیص میدهد. بنابراین بیان و لحن یک بازیگر، انتقال دهنده شخصیت آدمی است. در این میان حتی انتخاب کلمات هم تاثیر زیادی دارد. مکثها تامل، تمرکز و توجه یک شخصیت را میسازد. کلمات باید شمرده شده ادا شوند. تئاتر بهترین فرصت برای آموختن بیان است تا فرد با زیر و بم احساسات بشری آشنا شده و بتواند آن را صیقل دهد. باید از صداهای غیر آرتیستیک و غیر هنرمندانه پرهیز کرد و شرط اول آن، تلفظ دقیق و کامل یک کلمه و حروف است.
وی درباره تمرینهای شخصی در بازیگری نیز گفت: در سینما هر کس روش خاص خود را دارد. من با بازیگر مقابل تمرین میکنم تا یک ساز ناکوک نواخته نشود. ما تا ابد نیاز به آموختن و تمرین کردن داریم. اگر اینطور نباشد، آغاز سقوط رقم میخورد.
این بازیگر خاطرنشان کرد: در کارگردانی دکوپاژ بهترین تمرین برای یک کارگردان است اینکه چگونه صحنه آرایی کرده و بتواند حرکات و رفتار دوربین را با حس درونی فیلم هماهنگ کند.
فرهنگ ادامه داد: برای بازیگری هیچ وقت دیر نیست بلکه همیشه زود است. باید همواره به خود فرصت تراش خوردن و صیقل یافتن دهیم. «شلیک نهایی» اولین کار من به عنوان بازیگر در یک سریال بود. این مجموعه جز اولین سریالهای پلیسی بود که خیلی از آن استقبال شد. برای فیلمی به شهرستان رفتم با پیرزنی برخورد کردم که دست من را محکم گرفت و گفت تمام مدت پخش«شلیک نهایی» که دزدان تو را زندانی کرده بودند برای آزادی تو دعا میکردم و این مسئله یعنی این سریال برای مخاطب بسیار باور پذیر بود. شکست در این حرفه بیشتر از موفقیت حاوی نکاتی برای آموختن است. شما زمین میخورید و این مهم نیست. اصل بر بلند شدن است که حرکت بعدی را رقم میزند و این یعنی موفقیت.
تئاتر پایگاه فوقالعادهای برای آموختن، خودسازی و تمرین است
فرهنگ در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: هر فیلم مانند یک سفر است و تا مقصد بعدی که دوباره آغازی دارد و فاقد پایان است. میان این مسیر، سرشار از آموختنیها است و در نطر داشته باشید که سینما یعنی حذف کردن. به یاد بیاورید که سینما در ایران چگونه آغاز شد و پیشینیان چگونه این راه ناهموار را هموار کرده و به ما تحویل دادند و ما هم باید همین کار را انجام دهیم. در این حرفه تعداد رنجها بیشتر از لذتها است و البته گاهی رنجها مایه لذت هستند. من هر کاری را شروع میکنم احساس میکنم اولین کار من است و همان شور و شوق، اشتیاق و کنجکاویها همچنان در من وجود دارد.
وی با اشاره به انواع شخصیت در سینما نیز گفت: شخصیتها یا تاریخی و یا معاصر هستند. از نظر تاریخی وقتی به تاریخ مسلط نباشیم، نمیتوانیم طراحی لباس و چهره انجام دهیم. امروز هوش مصنوعی به مرحلهای رسیده که بازیگری و فیلمسازی را زیر سوال میبرد و نگاه دیگری به آن دارد. امروزه بیشتر گریمها در سینمای جهان خصوصا در گونه علمی- تخیلی به صورت افکتیو انجام میشود.
فرهنگ که تجربیات متعددی در تئاتر داشته است، ادامه داد: در گذشته تئاتر و سینما منبع الهام یکدیگر بودند و امروز ادبیات هم به آن وارد شده است. تئاتر پایگاه فوقالعادهای برای آموختن خودسازی و تمرین است و به همین دلیل است که میگویم پایه کار تئاتر است اما این مدیومها بسیار متفاوت هستند. کار سینما مانند ریاضیات نیست که حتما استدلالی پشت استدلال دیگر وجود باشد. هیچکاک میگوید سینما یک پرده نقرهای بی احساس است که باید از احساس پر شود.
فرهنگ درباره دیگر تفاوتهای تئاتر و سینما نیز توضیح داد : در تئاتر بیشتر با کاراکتر رو به رو هستیم در صورتی که در سینما خود شخص بازیگر برجسته است. در تئاتر به اندیشه و افکار هملت کار داریم اما در سینما بازیگر آن نقش مهم است. دوره اغراق در تئاتر مربوط به دوران کلاسیک است و امروز از آن عبور کردهایم و وجود آن کار را تصنعی میکند. اغراق در تئاتر آن زمان، به دلیل فاصله زیاد تماشاگر از صحنه نمایش بود. امروزه باید به درجه باورپذیری یک نقش برای تماشاگر رسید. شخصا معتقدم همه چیز از صفر شروع میشود. در سینما تجربهای چون اشتغال به حرفه منشی صحنه، در رشد و تکامل یکی فیلمساز بسیار موثر است و نباید بدون هیچ پیش زمینهای وارد کارگردانی شد. منشی صحنه ناظر به هر چیز است. پیشنهاد من برای شروع این کار، فعالیت به عنوان منشی صحنه است و پس از آن نیز تجربه کردن دستیاری کارگردان.
وی ادامه داد: من تنها یک بار برای بهرام بیضایی در فیلم «باشو غریبه کوچک» دستیاری کردم و آنقدر آموختم که به من اعتماد به نفس فعالیت به عنوان یک کارگردان را داد. البته پیش از ساخت فیلم بلند تجربه ساخت سریال «سلطان و شبان» را در کارنامه داشتم. عدهای در این سینما تجربه نکرده و نیاز بوده دست به عمل میزنند که رویکرد صحیحی نیست. منشی صحنه یعنی خالق و مدیر صحنه پیش و بعد از کارگردان و برای شروع کار در سینما، بهتر این است که از این حرفه شروع به کار کرد.
این کارگردان درباره روند نگارش فیلمنامه نیز گفت: باید خلاصه طرح از ابتدا تا انتها نوشته شود و پس از آن جرقههای مربوط به آن پیدا میشود. در قدیم ظهور عکس آیینی داشت و رفته رفته یک عکس در فرآیندی ظهور میشد تا عکس کامل شود. این اتفاق درس بزرگی برای فیلمنامه نویس و کارگردان است تا بداند چگونه باید خلاصهای از آنچه را میخواهد داشته باشد. فیلمنامه در حکم یک قطب نماست که اگر نباشد، شیرازه امور از هم میپاشد.
فرهنگ در پایان درباره تجربه بازیگری و کارگردانی توامان نیز بیان کرد: من یاد گرفتهام که وقتی بازی میکنم به خود اجازه ندهم که دانش کارگردانیام مزاحم بازیگری ام شود. در بازیگری خیلی بیشتر توانستم عصیان ها و ناگفته های درونی خود را نشان دهم ضمن اینکه شرایط ساخت یک فیلم بسیار پیچیده است و هنوز نتوانستهام فیلم دلخواه خود را بسازم.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: داریوش فرهنگ میراث ناملموس ثبت جهانی یونسکو جشن سده بازیگری و کارگردانی همین دلیل فرهنگ درباره برای آموختن منشی صحنه یک بازیگر نیز گفت برای یک فیلم ها یک فیلم یک بار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۴۵۳۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بدترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما!
این آثار، ممکن است به دلایل مختلفی از جمله داستان ضعیف، بازیگری ناکارآمد، جلوههای ویژه ناکافی یا کیفیت تولید پایین به عنوان بدترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما شناخته شوند. علاوه بر این، برخی از این فیلمها ممکن است به دلیل استفاده از تاکتیکهای کلیشهای و پیشپاافتاده، بیاصالت به نظر بیایند و تواناییهایی که برای ایجاد ترس در بیننده دارند را از دست بدهند.
در تشریح این موضوع، میتوان به این نکات اشاره کرد که برخی بدترین فیلمهای ترسناک به دلیل از دست دادن تعادل میان ترس و دنیای رمانتیک، به جای جلب توجه و ترس بیننده، باعث خنده و رنجش از موضوع میشوند.
برخی از بدترین فیلمهای ترسناک جدید نیز از داستانهای پیچیده و پراز ابهام استفاده میکنند که باعث عدم درک و اتصال احساسی با شخصیتها میشود و این موضوع به تجربه ترس بیننده ضربه میزند.
بدترین فیلمهای ترسناک تمام دوران در ادامه را مشاهده خواهید کرد.
این لیست بر اساس امتیازات سایت Rotten Tomatoes رتبهبندی شده است.
کیفیت تولید پایین، اشتباهات فنی ظاهری و جلوههای ویژه ضعیف، میتواند از دیگر عواملی باشد که باعث شناخته شدن برخی فیلمها به عنوان بدترین در این ژانر میشود. در کل، بدترین فیلمهای ترسناک معمولاً تواناییهای کافی برای جلب توجه و ایجاد ترس در بیننده را ندارند و به دلایل مختلفی از جمله داستان ضعیف، بازیگری ناکارآمد یا کیفیت تولید پایین، به عنوان فیلمهایی که نتوانستهاند از پتانسیل ژانر ترسناک بهرهبرداری کنند، شناخته میشوند.
دیدارهای مکرر مولی هارتلی (The Haunting of Molly Hartley)
کارگردان: میکی لیدل
بازیگران: هیلی بنت، کیس کرفورد، شنون وود وارد
سال انتشار: ۲۰۰۸
امتیاز: ۲%
برخی از منتقدین، از این فیلم به دلیل عدم داستان جذاب انتقاد کردهاند. ایده و موضوعی که این اثر برای ارائه داستان انتخاب کرده است، به نظر برخی از منتقدان پوچ و کلیشهای میآید. برخی از انتقادات معطوف به بازیگری در این فیلم است. بازیگران این اثر، توانایی کافی را برای انتقال احساسات و ارتباط با کاراکترهایشان ندارند که این موضوع میتواند تجربه تماشا را کمتر جذاب کند.
یکی از مهمترین عواملی که یک فیلم ترسناک را موفق میکند، توانایی آن در ایجاد ترس و اضطراب در بیننده است. برخی از نقدها میگویند که The Haunting of Molly Hartley نتوانسته این هدف را به خوبی دنبال کند و به همین دلیل به عنوان بدترین فیلم ترسناک تمام دوران شناخته میشود.
وینی پو: خون و عسل (Winnie the Pooh: Blood and Honey)
کارگردان: ریس فریک واترفیلد
بازیگران: ناتاشا توسینی، میکلی، کریگ دیوید داوست
سال انتشار: ۲۰۲۳
امتیاز: ۳%
این فیلم، داستان جنایتها و فعالیتهای غیرقانونی «پو» و «پیگلت» را روایت میکند. پس از اینکه «کریستوفر رابین» این دو شرور را رها میکند، آنها به شرارت و خباثت مشغول میشوند. به گفته برخی از منتقدان، این فیلم اسلشر عناصر اصلی یک اثر در این ژانر را دارد؛ اما فاقد ابتداییترین اصول اولیه شخصیتها است.
تاریکی (The Darkness)کارگردان: گرگ مکلین
بازیگران: کوین بیکون، راجا میشل، لوسی فرای
سال انتشار: ۲۰۱۶
امتیاز: ۳%
فیلم The Darkness، یکی از بدترین فیلمهای ترسناک یک دهه اخیر است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و توسط برخی منتقدان و مخاطبان به عنوان یک فیلم ضعیف و ناموفق مورد بررسی قرار گرفت.
برخی از منتقدان معتقدند که داستان این اثر نسبت به فیلمهای ترسناک دیگر کمتر جذاب است. این فیلم داستان یک خانواده را روایت میکند که با نیروهای ماورایی مواجه میشوند. انتقاداتی به بازیگران و اجرای عمومی در The Darkness وارد شده بود که این فیلم را ضعیف جلوه داد.
برخی از مخاطبان ممکن است این فیلم را به عنوان یک اثر کلیشهای و بدون اصالت معرفی کنند. عدم ارائه ایدههای جدید و نوآوری در داستان و اجرا میتواند باعث کاهش جذابیت فیلم و ارائه یک تجربه پیشبینیشده به مخاطبان شود.
ترول ۲ (Troll ۲)کارگردان: کلودیو فراگاسو
بازیگران: مایکل استفنسون، کانی مک فارلند، جورج هاردی
سال انتشار: ۱۹۹۰
امتیاز: ۵%
ترول ۲ معمولاً به عنوان یکی از بدترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما شناخته میشود و دلایل مختلفی برای آن وجود دارد. بازیگری در این فیلم اغلب به نظر میرسد بیانرژی و ناطق است و در برخی موارد، به نظر میرسند که آنها به طور کامل درکی از نقشهای خود ندارند.
اغلب از Troll ۲ به عنوان یک اثر کمدی و ترسناک یاد میشود؛ اما بسیاری از لحظات وحشتناک فیلم به جای ایجاد ترس یا هیجان، باعث خنده و شوخی شده و عناصر اصلی آن را از بین میبرد. داستان نیز ناهماهنگ و ضعیف است و برخی از رویدادها و تصمیمات شخصیتها به نظر میرسد غیرمنطقی و بیربط هستند. این امر باعث میشود که تجربه تماشای فیلم برای بسیاری از مخاطبان غیرقابل قبول بهنظر برسد.
شیطان درون (The Devil Inside)کارگردان: ویلیام برنت بل
بازیگران: فرناندا آندراده، سایمون کوارترمن، ایوان هلموت
سال انتشار: ۲۰۱۲
امتیاز: ۶%
فیلم شیطان درون ردباره یک زن است که در ایتالیا، در طول ماموریت خود، درگیر یک سری اقدامات غیرقانونی در جستجوی حقیقت درباره اتفاقی که برای مادرش رخ داده است، میشود. یکی از اصلیترین دلایلی که باعث میشود The Devil Inside به عنوان بدترین فیلم ترسناک تاریخ شناخته شود، اتمام ناقص داستان است. فیلم به طور ناگهانی و بدون پایان مناسب، داستان را تمام میکند و برای بسیاری از تماشاگران، این اتمام ناقص باعث تباهی تجربه تماشا میشود.
داستان و نوشتار فیلم The Devil Inside نیز به طور کلی ضعیف و ناکارآمد است و برخی از تصمیمات داستانی و رویدادها به نظر میرسند که بدون منطق یا توجیه مناسبی اتفاق میافتند. بسیاری از تماشاگران و منتقدان اعتقاد دارند که این فیلم اصالتی ندارد و از الگوها و تکنیکهای کلیشهای استفاده میکند.
حلقهها (Rings)
کارگردان: اف. خاویر گوتیرز
بازیگران: ماتیلدا آنا اینگرید لوتز، الکس رو، جانی گالکی
سال انتشار: ۲۰۱۷
امتیاز: ۸%
حلقهها که بر اساس دو فیلم ترسناک Ring محصول سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱ ساخته شده، به عنوان یکی از بدترین فیلمهای ترسناک جدید شناختنه میشود. به نظر میرسد که این فیلم ایدهها و تمهای موجود در فیلمهای ترسناک پیشین را کپی کرده، بدون اینکه موفق به ارائه چیزی جدید و نوآورانه باشد. این امر باعث کاهش اثربخشی و جذابیت فیلم میشود. برخی از منتقدان اعتقاد دارند که داستان Rings به طور کلی ناقص و ضعیف است و برخی از رویدادها و تصمیمات داستانی بدون توجیه یا منطق واقعی اتفاق میافتند.
روح گمشده (Lost Souls)کارگردان: یانوش کامینسکی
بازیگران: وینونا رایدر، بن چاپلین، سارا وینتر
سال انتشار: ۲۰۰۰
امتیاز: ۸%
یکی دیگر از فیلمهای ترسناک که نباید ببینید روح گمشده با بازی وینونا رایدر است که سال ۲۰۰۰ منتشر شد و نتوانست توجه مخاطبان ژانر وحشت را به خودش جلب کند. نقدها و بررسیهای این فیلم منفی بوده و منتقدان آن را به عنوان یکی از بدترین فیلمهای ترسناک معرفی کردهاند. به طور کلی، روح گمشده به عنوان یک فیلم ناموفق و بد شناخته میشود و توانایی جذب و سرگرم کردن تماشاگران را ندارد.
اسلندرمن (Slender Man)
کارگردان: سیلوین وایت
بازیگران: جوی کینگ، جولیا گلدانی تلس، جاز سینکلر
سال انتشار: ۲۰۱۸
امتیاز: ۸%
بسیاری از تماشاگران و منتقدان احساس میکنند که فیلم Slender Man، محصول سال ۲۰۱۸ نتوانست پتانسیل خود را به حداکثر برساند و یکی از بدترین فیلمهای ترسناک یک دهه اخیر شناخته میشود. بسیاری از آنها معتقدند که داستان این اثر نامتعادل و مملو از خلاء است. روند داستان به طور کلی احساسی و ضعیف پیش میرود و تعداد زیادی از تصاویر و صحنهها ناقص و ناکام هستند.
شخصیتهای این فیلم، اغلب از ارتباطات و احساسات معمولی خارج میشوند و قادر به جذب و ارتباط با تماشاگران نیستند. بسیاری از تماشاگران معتقدند که فیلم Slender Man نتوانست احساس و وحشت لازم را به تماشاگران منتقل کند.
سقوط تاریکی (Darkness Falls)کارگردان: جاناتان لیبسمن
بازیگران: چانی کلی، اما کالفیلد، لی کورمی
سال انتشار: ۲۰۰۳
امتیاز: ۱۰%
در این فیلم، یک روح کینهتوز به منظور انتقامگیری از شهری که ۱۵۰ سال پیش بدون دادگاه او را اعدام کرده بود، در قالب یک پری ظاهر میشود و سعی بر انتقام دارد. بسیاری از منتقدان معتقدند که داستان فیلم Darkness Falls ناکافی و تکراری است.
برخی از منتقدان به شخصیتها و توسعه آنها در فیلم انتقاد کردهاند. طراحی کاراکترها و پیشرفتشان در طول داستان، به نظر برخی از منتقدان ناکافی است و باعث ایجاد ارتباط کمتری با تماشاگران میشود.
برامز: پسر ۲ (Brahms: The Boy II)کارگردان: ویلیام برنت بل
بازیگران: کیتی هلمز، اوین یومن، کریستوفر کانوری
سال انتشار: ۲۰۲۰
امتیاز: ۱۰%
فیلم Brahms: The Boy II، به دلیل عوامل مختلفی مانند داستان ضعیف و ابتکارات ناکافی، نمرات پایینی دریافت کرد و یکی از بدترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما تبدیل شد. به گفته برخی از منتقدان، این اثر بدون ذرهای عنصر تخیلی و ترسناک است و حتی داستان وحشتناکی را ارائه نمیکند.
بزرگترین مشکلی که برامز: پسر ۲ را به بدترین فیلم ترسناک تاریخ تبدیل میکند این است که تقریباً هیچ چیز تازهای در داستان خود ندارد. این فیلم فضای خوبی را در اختیار دارد؛ اما آنها را در میانه راه گم میکند و نهایتاً به یکی از بدترین فیلمهای ترسناک تبدیل میشود.
منبع: فیگار
tags # هالیوود ، فیلم ترسناک سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟